loading...
مجله سرگرمی بی کاری
بیکاری بازدید : 140 دوشنبه 01 خرداد 1391 نظرات (1)

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .

مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد

و نوشته را با صدای بلند خواند.

بیکاری بازدید : 140 یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن
بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن

یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن

شوق سفرم هست در اقصای وجودت
لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن

دارم سر  پرواز در آفاق تو، ای یار
یاری کن و آن وسوسه را بال و پرم کن

عاری ز هنر نیستم اما تو عبوری
از صافی عشقم ده و عین هنرم کن

صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
باران من خاک شو و بارورم کن

افیون زده ی رنجم و تلخ است مذاقم
با بوسه ای از آن لب شیرین شکرم کن

پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آن گاه
تا لذت آغوش بدانی، خبرم کن

شرح من و او را ببر از خاطر و در بر
بفشارم و در واژه ی تو، مختصرم کن

حسین منزوی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 211
  • کل نظرات : 34
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 73
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 105
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 115
  • بازدید ماه : 147
  • بازدید سال : 3,089
  • بازدید کلی : 88,240
  • کدهای اختصاصی

    امتیاز بدهید!
    مجله سرگرمی بیکاری را در گوگل محبوب کنید.

    نام شما :
    ايميل شما :
    نام دوست شما:
    ايميل دوست شما:

    Powered by weblogi.ir